• وبلاگ : مرو اي دوست...
  • يادداشت : مرو اي دوست...
  • نظرات : 6 خصوصي ، 215 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    خدايش بيامرزد. فردا شب نماز ليلة الدفن رو فراموش نكنيد...

    من که رفتم بنويسيد دمش گرم نبود - بنويسيد صدا بود ولي نرم نبود

    خانه در خاک و خدا داشت ، تماشايي بود - بنويسيد دو خط مانده به تنهايي بود

    بنويسيد که با ماه ،کبوتر مي چيد - از لب زاغچه ها بوسهء باور مي چيد

    بنويسيد که با چلچله ها الفت داشت - اهل دل بود وَ با فاصله ها نسبت داشت

    دلش از زمزمهء نور عطش مي باريد - ريشه در ماه ، ولي روي زمين مي جوشيد

    بنويسيد زبان داشت ولي لال نشد - بنويسيد که پوسيد ولي کال نشد

    پُرِ طوفان غزل بود ولي سيل نداشت - بنويسيد که دل داشت ولي ميل نداشت

    پنجه بر پنجرهء روشن فردا مي زد - وسعت حوصله اش طعنه به دريا مي زد

    بنويسيد به قانونِ عطش ، آب نداد - و کسي کودک احساسش را تاب نداد

    سرد و سرما زده از سمت کوير آمده بود - کودکي بود که در هياتِ پير آمده بود

    تا صداي دل خود چند تپش فاصله داشت - گاه با فلسفهء عشق کمي مسئله داشت