• وبلاگ : مرو اي دوست...
  • يادداشت : مرو اي دوست...
  • نظرات : 6 خصوصي ، 215 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3   4   5    >>    >
     
    + ... 
    از 23 تا اخر اگه خدا قبووووول كنه برا من
    + از يه نفر 

    چرا ديگه كسي اينجاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

    نميادو سر بزنه ببينه كي چه جزئي رو بر داشته...

    البته زحمت ميكشيد كه مياينو اين كارو ميكنيدا

    از جزء 15 تا 22 رو من ميخونم.

    سلام

    من هم جزء 29 ميخونم

    + رهگذر 

    خدا رحمتشون كنه...

    به منم جز هاي 19و20 را بديد ....

    التماس دعا

    + از يه دوست 

    سلام ..

    16و17و18 از ختم 14 برا من

    + علي فلسطيني 

    سلام

    من رو هم يك ختم بديد....

    ان شاء الله سعي ميكنم توي همين محرم تمامش كنم....

    الي القدس

    سلام

    كارت خيلي عالي و به روز ه

    اللهم اغفر كل شهدا

    جزء 2 از ختم 14 با اجازه شما با من

    ضمنا اگرچه تازه شروع كردم ولي دلم مي خواد نظرت رو در مورد نوشته ام بگي

    انشاءالله هميشه رو به ترقي

    + غدير 
    سلام دمت گرم اقا حامد ديگه به روز نمي كني 3دور ختم كامل هم بزار باسه ما


    بسم الله النور

    نمايش تصوير در وضيعت عادي

    از بيست و سه سال كمي گذشته است ، از روزي كه به دامان خدا متوسل شدي و فرزندي صالح طلب كردي .
    يادت هست براي خدا نامه نوشتي و نامه ات را به قرآن به يادگار سپردي و اين يادگار ماند و ماند و ماند تا همين چند روز پيش كه:
    شاخه حسن وجودت را به سايه سار قرآن سپردي و به تفال برگي از آن گشودي و آيتي به گواهي آرزوي ديرين و برآورده شده ات آمد.
    تو خود فرزند صالح خواسته بودي و همين قرآن به شهادت آمد كه :

    الذين آمنوا و عملوا الصالحات طوبي لهم و حسن مآب

    و رهسپارش كردي.
    برگرد. فقط كمي برگرد و نگاه كن يادت هست . به پايش نشستي و از قطره قطره وجودت آب حياتش دادي .مي خنديد، تو هم مي خنديدي. ناله مي كرد، تو نيز هم ناله اش مي شدي. برمي خاست، بلند مي شدي . مي دويد ، تو هم مي دويدي تا اين كه پينه دستانت گل كرد و روزي رسيد كه ديگر به پايش نرسيدي.

    از كملين بشارت كمال گرفته بود* و سرمستانه آهنگ رفتن داشت و عزم وصال كرده بود.
    و مگر نه اين كه : الدنيا سجن المؤمن
    دنيامان چه تنگ بود برايش و تنگ دلش ديگر تاب ماندن نداشت.
    او بال گشود و پرواز كرد . و اين بار ديگر تو به او نرسيدي و ماندي تا شاهد پروازش باشي . ماندي و در برابرت راهي كه او رهسپارش بود.

    جاده اي بي انتها در اين غربت كده عالم كه اكنون رهروي را به خود مي خواند.
    جاده اي از نور و تا نور.
    و او در اين راه چه زيبا تصوير نور را سروده بود و راز آمدن و رفتن را دانسته بود.
    حركت از نور و به سوي نور
    كه ما از اوييم و به سوي او باز مي گرديم.

    كدام پير و جوان را ديده ايد كه 5-6 روزه 15 بار برايش قرآن ختم كنند.
    و يا كدام عالم و عابد را ديده ايد كه در شب وداعش با عالم خاكي ، خانه خدا را به نيابتش طواف كنند؟
    و كدام بنده سالك خدا را ديده ايد كه نماز ليله الدفنش در مرقد نبوي و بارگاه علوي و حريم حسيني و آستان رضوي خوانده شود.
    تو را غمي نشايد كه ما را شريك آن بداني . ما را اگر لياقتي باشد هم راه خود بدان و بگذار تا هم سفرانت در كوچه باغ هاي نور باشيم.

    يا محمدو يا علي

    *در آخرين سفرش به قم و در ديدار با آيت الله العظمي بهجت

    سلا بر روح پرفتوح حسن نظري

    براي من هم 14جزءانتخاب كنيد

    هرچي باشه مي خونم

    التماس دعا

    خدا بيامرزدشان

    با سلام
    جزء 29 و 30 ختم چهاردهم رو هم بنده تقبل مي‏كنم.
    موفق و پيروز باشيد.

    سلام يه مدت مي شه كه كامنت گذاشتم ولي اسمم رو تو ليست ژيدا نكردم به هر حال من و هم شريك كنيد بي زخمت

    اگه قابل باشيم

    جزء 12 و 15رو هم من مي خونم
       1   2   3   4   5    >>    >